راه مقابله با استرس چیست؟

راه مقابله با استرس چیست؟

كنترل استرس
آموزش كنترل استرس یك فرآیند سه بخشی است: نخست نشانه ها و علت ها را تشخیص می دهید. سپس مهارت های كنترل را می آموزید و در مرحله سوم، می آموزید كه آن مهارت ها را چگونه به كار ببرید. چگونگی برخورد شما با استرس به منشاء آن بستگی دارد: اگر علت آن مسئله ای خارج از كنترل شماست، تنها چاره می تواند آموزشِ پذیرش باشد. در مواقع دیگر، مهارت های برخورد با آن می توانند به شما كمك كنند كه وضعیت را تغییر دهید. برای كنترل استرس، چهار دسته از مهارت ها باید آموخته شوند:
1- مهارت های آگاهی

2- مهارت های پذیرش

3- مهارت های برخورد

4- مهارت های عملی

بیاموزید كه گاهی شكست را تجربه كنید. زمانی كه مشكلی برایتان پیش می آید، به نظرمی رسد می خواهید چیزی را كه اصلاً درحیطه اختیارات شما نیست، كنترل كنید. سعی كنید با روش های گوناگون خود را آرام سازید. برای مدارا با نگرانی ها، همواره این عبارت را به خاطر داشته باشید: " هیچگاه به تنهایی ، ناراحت و نگران نباش. مشكلت را با دیگری در میان گذار. " انزوا و زانوی غم به بغل گرفتن سبب می گردد تا نگرانی ها تشدید شوند. اگر علت ناراحتی خود را برای فرد دیگری شرح دهید، یقیناً می توانید به حقیقت و عمق مسائل پی ببرید.

با این كارحتی می آموزید كه چگونه با خود نیز صحبت كنید. با استفاده از روش روان درمانی " شناختی"، شخص تمامی عادت های فكری اش را بازآموزی می كند و به جای اینكه افكاری منفی مانند " من به آخرخط رسیده ام" را به مغز خود راه دهد، تفكرات پرثمر و به عبارتی " مثبت اندیشی " را می آموزد. اگر به مشاهده و بررسی افكار ناخود آگاه خود بپردازید، می توانید دیدگاهی را كه همواره برای شما غصه و افسردگی به دنبال دارد، اصلاح كنید. باید آغاز كنید و سعی كنید و به طور مداوم تمرین نمایید. در واقع باید گفت:" روان درمانیِ شناختی، طناب نجاتی است كه با قلاب حقیقت، انسان را از گودال نگرانی ها نجات می بخشد."

یك شیوه مؤثر دیگر، دقت در منش افرادی است كه به طور طبیعی در برابر استرس مقاوم هستند.
بعضی افراد تبعات آزار دهنده ی بیماری، فوت نزدیكان و اسارت و شكنجه را با آرامش عجیبی پشت سر می گذارند. این افراد در یك چیز مشترك هستند و آن شیوه برخورد و توجیه خوش بینانه آنان نسبت به مسائل زندگی است. آنها تمایل دارند بیشتر، موضوعات مقطعی را مورد توجه قرار دهند تا این كه فكر خود را به مسائل گسترده مشغول سازند.
در واقع این افراد مسائل زندگی را به گونه خاصی تعبیر و تفسیر می كنند و آنها را به شكل موقتی و اختصاصی می بینند تا دائمی و فراگیر. به علاوه ایشان با فعالیت های مثبت برای خود كسب اعتبار می كنند ، درحالی كه ناتوانی شان را به خارج نسبت می دهند. به عبارت دیگر ویژگی های شخصیتی مردمان مقاوم در برابر فشارهای روانی، در قالب سه واژه تعهد، كنترل و مبارزه جویی خلاصه شده است.

كنارآمدن با استرس
وقایع استرس زا ، مردم را از نظر هیجانی، شناختی و فیزیولوژیك تحت تأثیر قرار می دهند. مردم آثار زیان آور استرس زاها را با راهبردهای " كنار آمدن " كاهش می دهند.
كنار آمدن یعنی هر نوع تلاش، سالم یا ناسالم، هوشیار یا ناهوشیار برای جلوگیری ، یا از بین بردن ، یا ضعیف كردن استرس زاها، یا تحمل كردن اثرات آنها است به طوری كه حداقل آسیب رسانی را داشته باشد.

برای غلبه برنگرانی های روزمره ، به كار بستن موارد زیر توصیه می شود:
- در برابر مسائل زندگی حالت مثبتی داشته باشید. به آرامی از جای خود برخیزید. قدم بزنید. با دوستان خود مشورت كنید و تا می توانید نگرانی ها را از خود دور كنید. با خودتان گفتگو كنید تا بتوانید راحت تر مشكلات را پذیرا باشید. یك شخصیت " مقاوم به استرس" پرورش دهید.
- با خدای خود راز و نیاز كنید. به پیش بروید و قدرتی را كه متعلق به خداست به او واگذارید كه او خود ، امور را كنترل می كند. افرادی كه همیشه حمله می كنند و هل می دهند خیلی كمتر از انسان های آرام و مؤمن به موفقیت می رسند.

- نفس عمیق بكشید وهوا را به آرامی خارج كنید. این كار، شما را موقتاً آرام می سازد.

- با دیگران ارتباط برقرار نمایید. عدم ارتباط مناسب با دیگران، ریشه بسیاری ازمشكلات مانند سوء تفاهم و احساسات جریحه دارشده است.

- ورزش كنید. یك بدن سالم بهتر می تواند در برابر آثار استرس مقاومت كند. ورزش یك اثر آرام كننده دارد كه پس از پایان آن تا مدتی به طول می انجامد. ورزش هوازی ( آیروبیك) به مدت 20 دقیقه سبب آزاد شدن مواد شیمیایی به نام اندورفین از مغز می گردد كه استرس را كاهش می دهد. ورزش های غیرهوازی كششی نیز آرامش دهنده هستند ، زیرا سبب تنفس عمیق و حالت روحانی می شوند. این ورزش ها مناسب ترند: راه رفتن، شنا، دوی آهسته، دوچرخه سواری، نرمش همراه با حركات موزون.

- از یك برنامه سلامتی كاملاً متعادل شامل تغذیه خوب و خواب كافی پیروی نمایید.

- همراه با خانواده خود غذا را مصرف كنید.

- مصرف قند، نمك و غذاهای چرب را كاهش دهید و میوه و سبزیجات بیشتری بخورید.

- از تغییرات بزرگ ناگهانی در زندگی خود اجتناب كنید.

- وقتتان را تنظیم نمایید و به زندگی خود سامان دهید. بسیاری از نگرانی های روزمره درارتباط با بی نظمی هستند.

- به انجام كارهای مورد علاقه خود بپردازید. گوش سپردن به موسیقی ، نگرانی و تنش را كاهش می دهد. مشكلاتتان را در جعبه ی كهنه وسایلتان بیندازید و بخندید و بخندید. به سرگرمی هایی نظیر نقاشی، آشپزی، باغبانی و شركت در فعالیت های اجتماعی توجه كنید.

- به اخبار ناخوشایند توجه نكنید . شاید گاهی لازم باشد تا با صدای بلند گریه كنید. در این مواقع خیلی راحت اشك بریزید تا تخلیه شوید.

- دیگران را دوست بدارید. شوخی كردن از بهترین روشهایی است كه می تواند در مقابل نگرانی های روزمره آن را به كار بست. حتی در سخت ترین لحظات نیز "خندیدن" ، مؤثر خواهد بود.

خود را درگیر مسائل كوچك و بی اهمیت نسازید و با دیدی جامع به قضایا بنگرید تا مشكلات بزرگ در نظرتان ناچیز جلوه نمایند.

گروهی از دانشمندان متخصص روان شناسی از كشورهای آلمان و ایتالیا "خندیدن" را بهترین وسیله برای حفظ سلامتی، از بین بردن افسردگی و بالاخره بهتر شدن كار قلب انسان به مردم جهان توصیه می كنند. نتایج پژوهش ها و مطالعات دانشمندان آلمانی و ایتالیایی درباره فواید بی شمار خنده در آخرین شماره مجله معتبر" علوم طبیعی " به چاپ رسیده است. به موجب مندرجات مجله، خنده های از ته دل بر آمده ، حتی به دانشجویان ، در فهم و درك بهتر و بیشتر دروس دانشگاهی كمك خواهد كرد. دانشمندان به خصوص خندیدن یك سره و بدون قطع و وصل را توصیه می كنند كه به بازتر شدن عروق قلب و كاركردن این عضو حیاتی بدن می انجامد. به عقیده پژوهشگران آلمانی و ایتالیایی كه سالها درباره ی فواید خندیدن تحقیق كرده اند، خندیدن به بیشتر شدن اعتماد به نفس فرد نیز كمك می كند و سبب می شود آدمهای كمرو و خجالتی رفته رفته از شرّ این عارضه ی رنج آور خلاصی پیدا كنند.

شوخی می نوعی راهبرد ( استراتژی) كنار آمدن با استرس نیز باشد. شوخی می تواند روشی برای تخلیه كردن تنش ناشی از استرس باشد، ممكن است مردم برای پنهان كردن افسردگی شان واقعاً بخندند. چون شوخی، به خاطر رهایی از ناهماهنگی رخ می دهد و نه به خاطر تنش ایجاد شده. این عقیده كه شوخی، تنش را با خنده می پوشاند، پذیرفتنی نیست. برعكس شوخی به این دلیل كارساز است كه به شخص این امكان را می دهد تا واقعیت را به گونه ای از نظر اجتماعی پذیرفتنی و نسبتاً معقول بیان كند.

- از روشهای آسوده سازی اعصاب ( ریلكس كردن) استفاده كنید و راه های مقابله با تنش های خارجی را به كمك مراقبه (Meditation) و سایر تمرینات آسوده سازی بیاموزید. این تمرینات می توانند ترشح هورمون استرس را كاهش دهند و به كم شدن ضربان قلب و فشارخون كمك نمایند. ماساژ پاها نیز روش مؤثر دیگری برای رفع تنش ها می باشد. روش های بسیار دیگری مانند یوگا، بازخورد زیستی ( بیوفیدبك) و موسیقی درمانی هم وجود دارند كه در مقابله با استرس مؤثر واقع می شوند.

اگر استرس همچنان روبه افزایش بود، از پزشك خود و سایر افراد و دوستان كمك بگیرید. كمك خواستن نشانه ضعف نیست. شاید مصرف داروهای آرام بخش ( با تجویزپزشك) مورد نیاز باشد.

به هیچ وجه برای كاهش استرس از سیگار یا مواد مخدر استفاده نكنید و مواظب باشید تا از چاله به چاه نیفتید.

در یك كلام می توان گفت هرچیزی كه احساس كنترل درونی را در ما پرورش دهد ، به ما اجازه می دهد تا یك قربانی محض نباشیم و همیشه آمادگی مقابله با حوادث را داشته باشیم. بنابراین باید یاد بگیریم كه استرس را كنترل نماییم و از همین امروز برنامه های كاهش استرس را شروع كنیم.

به نقل از:http://www.tebyan.net

تنبلي و اهمال كاري و راه هايي براي رفع آن

تنبلي و اهمال كاري و راه هايي براي رفع آن

آيا شما اهل اهمال و دفع الوقت هستيد؟ اگر شما نيز مثل بسياري از آدم ها باشيد، پاسخ اين سؤال مثبت است. اما اين احتمال هست كه شما نخواهيد با اضطرابات حاصل از زندگي اهمال كارانه سر كنيد. ممكن است بيشتر كارها را در حالي كه ميل به انجامشان داريد به تعويق بيندازيد، و به دلايلي به طفره رفتن و تعلل ورزيدن ادامه دهيد. اين روال مسامحه كاري از جنبه هاي بسيار خسته كننده زندگي است. اگر شما به سختي گرفتار اين حالت باشيد كمتر روزي مي گذرد كه نگوييد «مي دانم بايد آن كار را سامان دهم، اما باشد براي بعد.» گناه اين نقطه ضعف را به سادگي نمي توان متوجه عوامل بيروني دانست. تعلل ورزيدن و ناراحتي هاي حاصله از آن تماماً به خود شما بستگي دارد.
چند نمونه از اهمال كاري و تنبلي متداول
بعضي زمينه هايي را كه در آن انتخاب «تعلل ورزي» بسيار سهل تر از انتخاب «عمل» است عبارتند از :
1 - ادامه دادن به شغلي كه امكاني براي رشد و پيشرفت ندارد .
2 – اصرار بر حفظ روابطي كه نابسامان شده است. متأهل يا مجرد ماندن فقط به اميد اين كه اوضاع بهتر خواهد شد.
3 - امتناع از كوشش در حل مشكلاتي كه در روابط مختلف پيش مي آيند، از قبيل مشكلات جنسي – خجالت و يا ترس. به جاي اين كه اقدامي سازنده به عمل آوريد فقط منتظر مي مانيد تا اوضاع خود به خود بهبود يابد .
4 - بي توجهي به اعتياداتي از قبيل الكليسم – مواد مخدر، قرص هاي آرام بخش يا سيگار. به خود مي گوييد «هر وقت آمادگي داشتم آن را ترك مي كنم » در حالي كه مي دانيد به تعويق انداختن اين كار به سبب ترديدي است كه نسبت به توانايي خود داريد.
5 - به تعويق انداختن كارهاي دشوار يا كم اهميت نظير نظافت منزل.
6 - طفره رفتن از مواجهه با ديگران مثلاً يك شخص بلند مقام يا يك دوست؛ با ماندن در انتظار فرصت مناسب كم كم به اين نتيجه مي رسيد كه چنين برخوردي لازم نيست، در حالي كه ممكن است اين مواجهه روابط شما را، يا كيفيت خدمات را، بهبود بخشد .
7 - تصميم به شروع رژيم غذايي مناسب از فردا يا هفته بعد. البته چون «به تعويق انداختن» از رژيم گرفتن آسان تر است مي گوييد «فردا رژيم مي گيرم»؛ فردايي كه هيچوقت نخواهد آمد.
8 - به تعويق انداختن كارها به بهانه خواب يا خستگي .
9 - خستگي و بهانه ، احساس كسالت و ملال و مريض شدن، شيوه هاي عالي براي تعلل ورزيدن است.
دلايل ادامه اهمال كاري و تنبلي
ريشه اهمال كاري و تنبلي كردن را مي توان در خود فريبي و فرار از قبول مسئوليت دانست. در اينجا مهمترين بازده هاي مسامحه كاري را ذكر مي كنيم.
1 - تعويق هر امر به شما امكان مي دهد تا از فعاليت هاي ناخوشايند فرار كنيد.
2 – از راه خود فريبي مي توانيد احساس آرامش كنيد.
3 - تا زماني كه به تعلل ورزي خويش ادامه مي دهيد مي توانيد پيوسته همانگونه كه هستيد باقي بمانيد .
4 - با احساس ملال، كسي يا چيزي را موجب اندوه خود دانسته و سرزنشش مي كنيد، تا مسئوليت را از دوش خود برداريد و متوجه امر كسالت آور بيروني كنيد.
5 – با انتظار بهتر شدن اوضاع مي توانيد بنشينيد و دنيا را به خاطر اندوه خود سرزنش كنيد؛ اما اوضاع هيچگاه به نفع شما تغيير نمي كند، اين يك شيوه عالي براي اجتناب از كار كردن است .
6 - با دوري گزيدن از فعاليت هايي كه مستلزم مخاطره است براي هميشه از احتمال شكست دوري مي كنيد.
7 – آرزو مي كنيد كه خواسته هايتان خود به خود برآورده شوند.
8 - ابراز همدردي ديگران و دلسوزي شخص خودتان را جلب مي كنيد تا به خاطر احساس اضطراب شما كه ناشي از انجام ندادن كارهايي است كه نتواسته ايد بكنيد همواره دلسوزتان باشند .
9 - با اجتناب از كار مي توانيد از موفقيت فرار كنيد. در نتيجه از احساس آدم خوب و لايق بودن و بلکه پذيرش مسئوليت هايي كه موفقيت به همراه دارد نيز احتراز خواهيد كرد.
چند روش براي از بين بردن اهمال كاري و تنبلي
1 - يك روز تصميم بگيريد كه فقط به زمان حال بينديشيد، و سعي كنيد آن پنج دقيقه را صرف انجام كاري كه «مي خواهيد» بكنيد. در اين فاصله كوتاه از به تعويق انداختن آنچه موجب ارضاي خاطر شماست اجتناب كنيد.
2 - بنشينيد و شروع به كاري كنيد كه به تعويق افكنده ايد: نوشتن يا خواندن كتابي كه قصد داشته ايد. خواهيد ديد كه اهمال شما هيچ ضرورتي نداشته، زيرا همين كه تعلل را كنار بگذاريد، دست زدن به كار دلخواه را به احتمال زياد دلپذير و لذتبخش خواهيد يافت. شروع به اجراي كار مورد نظر عملاً موجب مي شود تا اضطراب خود را نسبت به انجام تمامي آن كار فراموش كنيد.
3 - وقت مشخصي را تعيين كنيد و اين وقت را منحصراً به انجام كاري كه به تعويق انداخته ايد اختصاص دهيد. خواهيد ديد كه همين پانزده دقيقه كوشش كل مشكل تعلل ورزي شما را از ميان برمي دارد.
4 - خود را مهمتر از آن بدانيد كه با اضطراب درباره كارهايي كه بايد به انجام برسانيد زندگي كنيد. بار ديگر كه مي بينيد اضطراب ناشي از تعويق كاري ناراحتتان مي كند، به ياد بياوريد مردمي كه خويشتن را دوست دارند اينگونه خودشان را آزار نمي دهند .
5 - زمان حال را با دقت بررسي كنيد. ببينيد اكنون از چه چيز اجتناب مي نماييد و شروع به مقابله و مبارزه با ترس از زندگي، مثبت و سازنده كنيد. به تعويق اندازي موجب نگراني نسبت به امري در آينده مي شود و اين نگراني جانشين زمان حال شما مي شود.
6 - تصميم بگيريد و عمل کنيد؛ حالا، رژيم غذايي متناسب را شروع كنيد؛ همين الان. به اين طريق است كه با مشكلات خود مقابله خواهيد كرد. با عمل در «همين لحظه» عمل كنيد. تنها چيزي كه مانع شما مي شود خود شما، و انتخاب هاي بيمارگونه اي است كه به عمل آورده ايد زيرا قدرت خودتان را باور نداشته ايد. خيلي ساده است فقط عمل كنيد .
7 - نگاه دقيقي به زندگي خود بيندازيد؛ اگر مي دانستيد فقط شش ماه ديگر زنده خواهيد بود، آيا همين روش ها و همين كارها را انتخاب مي كرديد؟
 ديگر به خود نگوييد كه عملكردتان بايد خوب باشد. به خاطر داشته باشيد كه نفس عمل كردن بسيار مهمتر است.
8 - در به عهده گرفتن كاري كه از آن پرهيز داريد شجاع باشيد. يك عمل شجاعانه مي تواند همه ترس هاي شما را از بين ببرد. ديگر به خود نگوييد كه عملكردتان بايد خوب باشد. به خاطر داشته باشيد كه نفس عمل كردن بسيار مهمتر است.
9 - تصميم بگيريد كه تا لحظه خوابيدن خسته نشويد اجازه ندهيد كه خستگي يا بيماري، وسيله اي براي فرار از كار يا به تعويق انداختن آن شود .
10 - كلمات «اميد» ،«آرزو» و«شايد» را از فرهنگ لغات خود حذف كنيد. اين كلمات، ابزار به تعويق اندازي كارها هستند. هر وقت اين كلمات وارد ذهن شما مي شوند، جملات تازه اي را جانشين آنها سازيد، مثلاً جمله «اميدوارم كارها رو به راه شوند» را به جمله «آن كار را عملي خواهم ساخت» تبديل كنيد.
11 - رفتارهاي منتقدانه خود را هر روز يادداشت كنيد. با نوشتن، دو منظور زير حاصل خواهد شد: 1) چگونگي بروز رفتار انتقادي را در زندگي خود مشاهده خواهيد كرد 2) تعداد دفعاتي كه انتقاد مي كنيد، نوع انتقاد، وقايع و افرادي كه به اين حالت شما مربوط مي شوند، مشخص مي گردند. همچنين از انتقاد كردن دست برخواهيد داشت، زيرا نوشتن موارد آن در يادداشت روزانه عملاً كار بسيار دردناكي مي شود.
12 - اگر دلتان مي خواهد دنيا تغيير كند، شكوه و شكايت نكنيد. كاري بكنيد به جاي اين كه لحظات خود را با انواع نگراني هاي اختلال آميز نسبت به كارهاي عقب مانده بگذرانيد، با اين نقطه ضعف فلاكت بار مبارزه كنيد و پيوسته در لحظه حال زندگي كنيد. يك فرد عمل كننده باشيد، نه آرزو كننده يا اميدوار يا انتقاد كننده.
منبع: تبیان

من کجا هستم؟ چگونه مغز ما به عنوان دستگاه GPS کار مي‌کند؟

من کجا هستم؟ چگونه مغز ما به عنوان دستگاه GPS کار مي‌کند؟

همه ما اين تجربه را داشته‌ايم که ندانيم کجا هستيم. سرگردان بودن احساس مطبوعي نيست و حتي مي‌تواند ترسناک باشد، اما خوشبختانه اين احساس براي اکثر ما يک حالت موقتي است. مغز براي جهت‌دهي مجدد ما، براي به حداقل رساندن حالت سرگرداني و براي هدايت کردن ما به سوي جهت صحيح، ترفندهايي را به کار مي‌برد. پژوهش‌ها حاکي از اين امر هستند که حيوانات و کودکان خردسال براي جهت‌يابي عمدتاً به سر‌نخ‌هاي هندسي (به عنوان مثال طول ها، مسافت‌ها و زاويه‌ها) متکي هستند. اما افراد بزرگسال مي‌توانند از سرنخ‌هاي خصيصه‌اي (مثل رنگ، بافت وعلامتها) نيز که در محيط پيرامون هستند استفاده کنند. اما غالباً ما چه روشي را مورد استفاده قرار مي‌دهيم؟ کريستين ر. راتليف – روانشناس- از دانشگاه شيکاگو و نورا اس. نيوکامب- روانشناس-از دانشگاه تمپل، مجموعه آزمايشاتي را به منظور بررسي اين مطلب ترتيب دادند که"آيا افراد بزرگسال براي جهت‌يابي، سرنخ هاي هندسي را ترجيح مي دهند يا سر نخ هاي خصيصه اي را؟"
نخستين آزمايش در يک اتاق- يا بزرگ يا کوچک- مستطيل شکل سفيد با يک علامت راهنما (يک تکه پارچه رنگي بزرگ) آويزان شده بر روي يک ديوار انجام شد. اين داوطلبان ديدند که محقق دسته کليدي را در جعبه‌اي در يکي از گوشه‌هاي اتاق قرارداد. به داوطلبين چشم‌بند زده شد و به منظور از دست دادن جهت‌يابي‌شان دور چرخيدند. بعد از برداشتن چشم‌بند، آنها بايد نشان مي‌دادند که کليدها در کدام گوشه قرار داشتند. پس از يک استراحت کوتاه، به داوطلبان گفته شد که آزمايش تکرار خواهد شد، اگر چه آنها ديگر نمي‌ديدندکه پژوهشگر کليد‌ها را پنهان مي کند. بدون اطلاع آنها پژوهشگران، در زمان استراحت، علامت راهنما را به ديوار کناري منتقل کردند- اين تغيير، داوطلبان را وادار مي‌ساخت که به منظور جهت يابي خود و يافتن محل کليدها يا سرنخ‌هاي هندسي را مورد استفاده قرار دهند يا سرنخ‌هاي خصيصه‌اي را به کار ببرند، اما نه هر دو را. در دومين آزمايش، پژوهشگران از روش مشابهي استفاده کردند، به جز اين مورد که آنها پس از زمان استراحت اتاق‌ها را براي داوطلبان جا‌بجا کردند (داوطلبان اتاق بزرگتر به اتاق کوچکتر منتقل شدند و بر عکس) .
نتايج پژوهش که در«علوم روانشناختي»- مجلۀ انجمن علوم روانشناختي-گزارش شده است، بيانگر آن است که مغز در هنگام جهتي‌يابي داراي ترجيح آشکاري نسبت به سر نخ‌هاي خاص نيست. در آزمايش نخست، داوطلبان در اتاق‌هاي کوچکتر خودشان را با استفاده از سرنخ‌هاي هندسي جهت‌دهي کردند، اما در اتاق‌هاي بزرگتر سرنخ‌هاي خصيصه‌اي را به کار بردند. با اين وجود، داوطلباني که از اتاق بزرگتر به اتاق کوچکتر رفتند، در آزمايش دوم به سرنخ‌هاي خصيصه‌اي نيز متکي بودند و براي جهت‌يابي علامت راهنما را جستجو کردند.
پژوهشگران حدس مي زنند که در جريان آزمايش دوم داوطلبان تجربه‌ي مثبتي در مورد استفاده از سرنخ‌هاي خصيصه‌اي در اتاق بزرگتر بدست آوردند، بنابر اين در اتاق کوچکتر نيز به منظور جهت‌يابي همچنان بر علامت راهنما اتکا مي‌کردند. اين يافته‌ها دلالت بر اين امر دارند که مغز هنگام تعيين کردن بهترين راه براي جهت‌دهي ما به سوي فضاي پيرامون‌مان عوامل مختلفي از جمله محيط و تجارب گذشته‌ي ما را در نظر مي‌گيرد.

منبع:
www.psychologicalscience.org/media/releases/2009/ratliff.cfm